سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
پیغام - ..:: حاج همت ::..
پیغام
  • نویسنده : گردان وبلاگی کمیل:: 86/7/28:: 4:37 عصر
  • بنام خدا

    یک روز با پناهنده و حاج همت داخل سنگر فرماندهی نشسته بودیم و داشتیم در مورد مسایل مربوط به جزیره بحث و گفتگو می‌کردیم. در همین موقع، یکی از بسیجی‌ها هراسان آمد توی سنگر. چهار، پنج نفر هم دنبالش بودند. تا وارد شد، با عجله پرسید: «حاج همت کیه؟»

    پرسیدم: «چه کار داری؟»

    دوباره گفت: «حاج همت کجاست؟»

    گفتم: «خب، بگو چه کار داری»

    گفت: «با خودش کار دارم.»

    گفتم: «فرمایشت را بگو، من به ایشان می گویم.»

    گفت: «نه، من می‌خواهم به خودش بگویم.»

    حاج همت که تا آن لحظه تماشاگر بود، رو کرد به آن بسیجی و گفت: «ایشان در فرماندهی هستند؛ اگر کاری دارید بگویید، من حتماً به ایشان منتقل می‌کنم.»

    آن بسیجی ناراحت به نظر می‌رسید و هر چه می‌گفتیم کارت را بگو، قبول نمی کرد. بالاخره با اصرار حاج همت قرار شد بگوید. گفت: «الان دو سه شب است که ما را می‌فرستند جلو؛ می‌زنیم به خط، با عراقیها درگیر می‌شویم و دشمن را منهدم می‌کنیم. اما همین ‌که می‌خواهیم در خط پدافند کنیم، می‌گویند برگردید عقب. ما به هزار زحمت می‌رویم جلو، موانع را پشت‌سر می‌گذاریم، تانکهای عراقی را منهدم می‌کنیم و منطقه را به تصرف خود در می‌آوریم ولی اینها آن‌قدر با عجله دستور عقب‌نشینی می‌دهند که ما حتی فرصت نمی‌کنیم شهدایمان را بیاوریم عقب.»

    حاجی رو کرد به آن بسیجی و گفت: «چشم! من حتماً پیغام شما را به حاج همت می‌رسانم.»

    آن بسیجی گفت: «خاطر جمع باشم؟»

    حاج همت گفت: «خاطرت جمع باشد. به ایشان می‌گویم که حتماً در این مورد فکری بکند.»

    آن بسیجی وقتی حرفش را زد و خاطر جمع شد که پیغامش به حاج همت می‌رسد، آرام شد؛ خداحافظی کرد و همراه دوستانش از سنگر رفتند.

    وقتی آنها رفتند، حاج همت رو کرد به من و گفت: «شیبانی! اینها پاکند و به خاطر همین پاکی و صداقتشان هم هست که این حرفها را می‌زنند. قصد توهین و جسارت ندارند، ولی می‌بینی که من نمی‌توانم همه مسایل را برایشان توضیح بدهم. چه کنم که مجبورم. تکلیف این است که ما در این مرحله فقط به قصد انهدام نیرو عملیات کنیم. اینها به خاطر شجاعت و شهامتی که دارند، دلشان راضی نمی‌شود که از مقابل دشمن عقب‌نشینی کنند.» * برادر شیبانی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 207375
    بازدید امروز : 59
    بازدید دیروز : 6
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    شهید .
    ............. بایگانی.............
    خاطرات
    دل نوشته ها
    وصیتنامه
    اشعار
    معرفی کتاب و وبلاگ

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    پیغام - ..:: حاج همت ::..
    گردان وبلاگی کمیل

    .......... لوگوی خودم ........
    پیغام - ..:: حاج همت ::.. .......لوگوی دوستان ........





    ......... لینک دوستان ...........
    بچّه شهید (به یاد شهدا)
    فدایی سید علی
    ساجد
    بهترین جمله های روز
    زندگی با شهدا
    شعله قلمکار
    قلم آزاد

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........