بنام خدا
یکی از روزهای عملیات والفجر چهار، در قرارگاه تاکتیکی لشگر، برای ناهار، غذای گرم آماده کرده بودند. معمولاً هنگام عملیات از کنسرو و غذاهای آماده استفاده می شد. حاج همّت نخستین لقمه را در دهان گذاشت و وقتی می خواست لقمه دوم را بردارد، یاد چیزی افتاد و دست از غذا خوردن کشید. او پرسید:« آیا بچّههایی که در خطّ مقدّم هستند هم از همین غذا می خورند؟»
مسوول تدارکات گفت: «امروز به همه نیروها غذای گرم دادهایم؛ حتی به بچّههای خطّ مقدّم.»
وقتی حاج همّت مطمئن شد که همه نیروها از همان غذا خورده اند، او هم مشغول خوردن غذا شد.