بنام خدا
در یکی از عملیاتها، منطقه عملیاتی سرد بود. پیش از عملیات، کلیه گردانها را جمع کردند تا حاجی برای آنان صحبت کند. بچّهها خیلی خوشحال بودند و شعار می دادند: «صل علی محمّد(ص) ـ فرمانده لشگر حق خوش آمد!»
آن روز، حاجی به بچّه ها گفت: «شما باید آن قدر کار کنید و بدنهایتان را بسازید که اگر تیر و ترکش به شما خورد، کمانه کند و داخل بدنتان نرود!»
پس از سخنرانی حاجی، چند تا از بچّه های بسیجی گفتند: «حاجی، اینجا سرد است. قرار بود به ما اورکت بدهند، پس چه شد؟»
حاجی جواب داد: «ان شاء الله بزودی خواهند داد.»
پس از سخنرانی، وقتی دور هم نشسته بودیم، دیدیم حاجی اورکت ندارد و هوا هم سرد بود. یک اورکت از تدارکات آوردند و به او گفتند: «هوا سرد است، شما این را بپوش تا سرما نخوری.»
حاجی جواب داد:« تا وقتی که برای همه گردانها اورکت نیاورند، من هم نمی پوشم!»
این طور به فکر بسیجیان بود!