بنام خدا
پیش از عملیات «رمضان» بود. ما را در یک سالن سرپوشیده جمع کردند و گفتند قرار است فرمانده تیپ ـ حاج همّت ـ سخنرانی کند. من فقط وصف حاج همّت را از بقیه شنیده بودم؛ اما تا آن روز خودش را ندیده بودم. در آن زمان، تیپ محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله سلّم) از قویترین یگانهای عملیاتی جبهه بود و من فکر می کردم الان حاج همّت با یک ابهّت خاص و یک گروه محافظ می آید و سخنرانی می کند. مراسم شروع شد و قرآن خواندند. چند نفر نزدیک تریبون ایستاده بودند؛ ولی از حاج همّت و محافظانش خبری نبود. یکی از دوستانم حاجی را می شناخت. از او پرسیدم: «قرآن خواندن که تمام شد، پس چرا حاج همّت نمی آید؟»
لبخندی زد و گفت: «حاج همّت آنجا ایستاده است. همان که لباس کار بسیجی تنش است و قدّش از بقیه کوتاهتر است.»
من تعجب کردم. برایم باور کردنی نبود که فرمانده تیپ، با تواضع و فروتنی، مثل یک بسیجی لباس بپوشد و محافظ نداشته باشد!