بنام خدا
حاج همّت از جمله فرماندهانی بود که خودشان برای شناسایی دشمن می روند و خودشان در خطّ مقدم حضور دارند. خود حاجی درباره یکی از این شناساییها، خاطره ای را نقل کرده است:
یک روز برای شناسایی دشمن از خطّ خودمان رد شدیم و تا نزدیکی سنگرهای دشمن رفتیم. در یکی از سنگرهای دیدهبانی، یک نفر عراقی نگهبانی می داد. همین طور که نگاه می کردیم، اسلحه یکی از همراهانمان افتاد و صدا کرد. گفتیم که الان متوجه حضور ما می شود؛ ولی اصلاً نگاه هم نکرد. و من گفتم که: «عجب خدا رحم کرد!»
بعد، با دوربین، سنگرهایشان را نگاه کردیم. مثل حیوان بودند؛ داخل سنگرها بدون لباس و فقط با شورت و زیرپوش رفت و آمد می کردند؛ انگار نه انگار که منطقه جنگی است!