بنام خدا
اوایل فروردین سال 1360 بود. یک روز نیمه شب از خواب بیدار شدم. سالن بزرگی پشت اتاقمان قرار داشت. دیدم که داخل سالن، صدای ناله می آید. جلوتر که رفتم، دیدم حاج همّت است که ناله می کند. کمی دقّت کردم. دیدم با یک حالت عرفانی عجیبی، نماز شب می خواند و به درگاه خدا ناله و گریه می کند. شاید عجیب ترین صحنه ای بود که در طول عمرم می دیدم.