بنام خدا
من در سفر مکّه، با حاج همّت و حاج احمد متوسلّیان همسفر بودم. دو شب پیش از مراسم «برائت از مشرکین»، دور هم جمع شدیم و برای تظاهرات برنامه ریزی کردیم. در آن دو روز، حاج همّت و حاج احمد یکسره کار می کردند. روز تظاهرات، پلیس سعودی دو طرف صف راهپیمایان را گرفته بودند. حاج همّت دو تا ورقه لوله شده در دست داشت که ظاهراً شعارها و برنامه های راهپیمایی در آنها نوشته شده بود. یکی از پلیسها جلو آمد و ناگهان یکی از ورقه ها را از دست حاجی بیرون کشید. حاج همت هم با شجاعت پرید و مچ دست او را گرفت و آن قدر فشار داد تا ورقه را رها کرد!