بنام خدا
السلام علیک یا ابا عبد الله سید الشهدا
با یاد دوست می نگارم ، اما نگارشی که الفاظ یارای حک شدن را ندارد و جوهر قلم روی گسترده شده را ، چرا که بلند والایی تو دیوانیست که در آن واژه های الهی گردهم آمدند و قلمش را مهدی فاطمه ( عج ) در دست گرفته و راست قامتان آن را منتشر نموده اند .
چطور توانم نوشت برای تو و
چگونه حکایت کرد برای تو ،
تویی که تفسیر کننده عشق الهی هستی ،
عشقی که همت آن را نجوا نمود و باکری با آن به سجده رفت و کاوه با آن قیام نمود .
چطور یارای گویش را داشته باشم در برابرت ،
در برابر تویی که جلوه یی از شوکت الهی هستی !
چگونه سفره دل را برایت بگشایم تویی که دلی به وسعت دریا داری
ای مرد مردنمای سنگر خاکریز !
در پشت این حجابی که قرار داده شده میان تو و من چگونه مرا خواهی نگریست ؟
آیا افق دیدت به وسعت کویر است تهی از هر آشنایی یا به پهنه سبزه زار است سرشار ازبوی آشنایی ؟
مرا باید بشناسی منی که هر صبحگاهان چشم در چشمانت می دوزم
آوایم را سحرگاهان شنیده ای که با سوز دل نوازش تو را طلب می نمود .
یا در مستی یا در هوشیاری حسرت راهت را جویا می شد به هر طریق و به هر راهی تو را می طلبید .
اذان سحرگاهت را ، کلام دلنشین که دریایی از واژه هایی شیدایی است را از خدای دل تمنا می نمود .
ابراهیم سبزم ! به هر دیدی که مرا بنگری یا دورم گردانی و به هر لحنی که سخنی گویی یا دورم سازی
من خواهم گفت ،
خواهم نوشت که
عاشق راهی ام که تو در آن قدم نهادی
پس مرا هم ببر
کسی که آرزو داشت همسنگرت باشد .
بنام خدا
جریانی که هماکنون سیاست را بر استراتژی مقاومت ترجیح میدهد، ولی برعکس آن را تبلیغ میکند، همت را در قرارگاه همت در منطقه عملیاتی فتحالمبین زندانی کرد و اگر به آنجا رفتید، تامل کنید و قطراتی اشک در مظلومیت همت بریزید. آری او را زندانی کردند و نام آن را تنبیه همت گذاشتند تا خارج از چارچوب آنان سخن نگویند.
مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت «حاج ابراهیم همت» در مرکز فرهنگی سیدالشهداء علیهالسلام در تهران برگزار شد.
حسین اللهکرم در این مراسم گفت: باور میکنید همت در طول دوران جبهه و جنگ زندانی شد؟ همت به خاطر مواضع حقطلبانه و مواضعی که از امام راحل بیان میکرد، زندانی شد؟ شاید هنوز وقت آن نرسیده است که اینگونه سخنانی در مجالس و محافل حتی در یک چنین مکانهایی گفته شود. ولی بگذارید با یاد و نام همت، همت کنیم تا این سخنان گفته شود و بشنویم.
وی ادامه داد: وقتی امام راحل شعار «جنگ جنگ تا پیروزی را دادند»، استراتژی خون تدوین شد. البته این استراتژی فقط عاشورائیان را خوشحال میکرد، چرا که باور میکردند که سرانجام شهید خواهند شد. اما آنها که در پی نام و نام بودند، به شدت نگران شدند و از همینجا بود که شکاف عقل و عشق شدت یافت.
عاشقان شهادت کوشیدند تا آن فریاد را عملیاتی کنند، اگر چه در این راه جان میباختند و شیفتگان دنیا نیز در پی خنثیسازی استراتژی خون برآمدند، هرچند در این راه باید ایمان میباختند، دنیاطلبان قدرت و توانایی دشمن و حمایتهای آمریکاییها و غربیها را تکرار میکردند تا شعار امام راحل را در طول زمان بیاثر کنند، در این میان همت در بازدید از خط جبهه در شمال فکه وقتی که خط پدافندی ارتش را دید، گفت: این خط جنگ نیست مبارزه نیست، این خط، خط صلح و سازش است و بدین ترتیب به نقد آن پرداخت.
دکتر الله کرم اظهار داشت: جالب اینجاست که همت از جانب خودیها مورد غضب قرار گرفت، همانهایی که در پایان جنگ به امام راحل نوشتند که نیاز به سلاحهای متعارف و غیرمتعارف دارند، اگرچه با وجود آنها تا پنج سال بعد نیز پیروزی نخواهند داشت، آنها پیروزی را پیروزی مادی میدانستند، پیروزی را در شهادت نمیخواندند و نمینوشتند، راستش نمیدانم این حرفها را ادامه دهم یا باز، سکوت. سکوت و سکوت.
سردار الله کرم گفت: این جریان که هماکنون سیاست را بر استراتژی مقاومت ترجیح میدهد، ولی برعکس آن را تبلیغ میکند، همت را در قرارگاه همت در منطقه عملیاتی فتحالمبین زندانی کرد و اگر به آنجا رفتید، تامل کنید و قطراتی اشک در مظلومیت همت بریزید. آری او را زندانی کردند و نام آن را تنبیه همت گذاشتند تا خارج از چارچوب آنان سخن نگویند. البته تهمت شکاف بین ارتش و سپاه را نیز بر او زدند، اما خودشان از عملیات فاو به بعد بر همین شکلی که همت خواستار آن بود، عمل کردند، اما هرگز از زندانی کردن همت عذرخواهی نکردند و راه او را نستودند.
الله کرم ادامه داد: همت فراتر از لشگر شد، آنگاه که گفت: کربلا رفتن خون میخواهد. زیرا کربلا برای او یک آرمان بود، آرمانی که میتواند همه زمینها را کربلا و همه زمانها را عاشورا کند، آرمانی که همت آن را عملیاتی کرد. میخواست با ریختن خونش جزیره مجنون را کربلا کند، مجنون در قبال جنون عشق به کربلا تغییر نام میداد.
وی گفت: همت نمیخواست آرمانهای امام راحل در هالهای از ابهام باقی بماند، لذا به درستی تشخیص داد که کربلایی شدن، کربلا رفتن و کربلایی ماندن، نثار خون میخواهد. از این رو همت در این راه نه تنها خون بلکه سر خویش را تقدیم مولایش کرد.
الله کرم اظهار داشت: ماجرا از این قرار بود که همت بعد از عدم فتح، در پاسگاه طلائیه با طعنه از ما بهتران روبهرو شد. از ما بهتران همت را شکستند و او را بیعرضه نامیدند. شب عملیات در طلائیه هرچه جلو رفتیم، موانع و میدان مین بود، وقتی بعد از جنگ به منطقه طلائیه رفتیم و سه کیلومتر میدان مین و موانع را دیدیم، فهمیدیم بر سر شهید زمانی و همت چه آمده است.
در خیبر طعنهها بیش از این بود، تا جایی که به تو تهمتی زدند که نمیتوانم بر زبان بیاورم. چرا که میگفتند همت از این که تیر و ترکش نمیخورد برای این است که در خط اول حاضر نمیشود. از این که خط طلائیه شکسته نشده است، بر اثر بیتدبیری او بوده است. نه تو را نشکستند، بلکه جاوادنه شدی.
همت در آن روزها وضعیت امروز ما را به تصویر کشید و در دو کوهه گفت که آمریکا، خلیج فارس، افغانستان، ترکیه و عراق را تحت کنترل خود در میآورد و ایران را محاصره میکند و بدانید تنها راه ما مبارزه با آمریکاست و عمل ما «کل یوم عاشورا و کل ارض کرببلاست». امروز میبینیم که برآورد اطلاعات استراتژیکی همت از سوی دشمن عملی شده است، ولی آیا ما آماده خوندادن و استراتژی مقاومت هستیم، همت در انتهای تاریخی ایستاده است که در آن فریاد میزند:
سر اگر از عشق بر سر نیزه نمایان نشود، بار گرانی است به تن.
بسم رب الشهداء و المخلصین
کجایند مردان بی ادعا
من هرگز اجازه نمی دهم که صدای
حاج همت
در درونم گم شود این سردار خیبر،قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.
شهید سید مرتضی آوینی