وبلاگ :
..:: حاج همت ::..
يادداشت :
ما در روز روشن، تا پشت خاكريز دشمن رفتيم
نظرات :
0
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ليلا
اين شعرم خود گوياي همه چيز است:
از آن روزي که قاب عکس تو بر من نظر کرد
نميداني دل ديوانه ام با من چه ها کرد
در آن چشمان معصوم و پريوار تو مدهوش
تمام بند و ديوار وجودم را صدا کرد
همان جا نام زيباي بلندت چون مه شب
درخشيد و در آسمان من شوري بپا کرد
دوان شد سوي مجنون تربت پاک شهادت
شنيد راز عروجت آن زمان و گريه ها کرد
به آواي غريبت که در آن کوچه گذر بود
سپرد با جان و دل گوش وغم دردم شفا کرد
روان با آه جان شد سيل اشکهاي سردم
کشيد پر وجود خسته و عاشق ندا کرد:
زهي همت که شور و شمع عشق پاک تو در رزم خيبر
مرا با راه اخلاص حسينم آشنا کرد
مرا در کربلا با عشق الله آشنا کرد